شعر منصور اشعار استاد منصور داودی راد
|
بیهوده رفتنها توانم را گرفته ابرتباهی اسمانم راگرفته سرما وبرف بی کسی ای اهل عالم فصل بهاری و جوانم را گرفته تاریکی تنهایم را بین ، چه آسان روز و شب و حتی زمانم را گرفته ویروس غم افیون جان کاهیست،که اینک نه ظاهرم را که نها نم را گرفته جزیا س دیگر نیست چتری برسرمن دردی که عمرم را روانم راگرفته نورتو در من بود و ایمانی شکسته ابلیس غم آهسته آنم راگرفته درمن طلوعی تازه کن آرامش من گرجه ندامت این زبانم را گرفته از دیدگان من بخوان این آرزوکه عشق وصال توست جانم را گرفته
نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: [ دو شنبه 18 ارديبهشت 1391برچسب:شعر , منصور داودی راد, توانم گرفته , ] [ 13:38 ] [ حمید داودی راد ]
[
|
|
[ طراحي : ايران اسکين ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |